آیون خانوما+_+
گفته باشم+__+
بنده نیز رهسپار گشتم به میهن بلاگ^-^
و بابتش از یه نفر خیلی خیلی خیلی ممنونم^-^
میهن بلاگ!
همانجایی که قالب های ناز داره آی بله*-*
جوجه خرگوش به پایش خار داره آی بله؟:/
خلاصه که هار های هایXD
نمیدونم منتقل کنم یا نه=)
ولی شاید بکنم0_0
اسمشم گزاشتم دبیرستان انیمه#_#(مسخره نکن داداش:|)
شایدم عوض م+_+
عکس زیرو بکلیک :>
چون عکسی زیر نیس عکس بالا رو بکلیک.__.
و بازم ازون نفر تشکر میکنم ^^
یه دنیا ممنون*-*
نام: کن
نام خانوادگی:ایتو
قد:170
وزن:50._.
رنگ چشم :سبز
رنگ مو:قهوه ای
ویژگی های اخلاقی:
خیلی رک هس._. همیشه بیخیاله:| اگه یکی فوحششم بده اعصابش خورد نمیشه قط اروم میزنه در گوششXD هیچ وقت حال و حوصله ی هیچ کاریو نداره`همیشه میخوابه و خیلی تنبله:| حوصله ی هیچ کسو هیچ چیزیو نداره:/ اگه کسی باهاش مخالف باشه بازم میزنه در کوششXD یه گربه داره به اسم یو و تنها با اون دوسته:| اصلا اجتماعی نی+__+ بی روح و سرده برا هیچ چیزیم زوغ نمیکنه:|
رنگ مورد علاقه:سیاه(سلیقرو عشقه*0*)
بهترین دوست: هیچکی به جز گربش._.(منم حسابم؟0-0)
علایق:موزیک_ خواب:| _ متلک گفتن_ ضایع کردن دیگران>:))_لقب گزاشتن رو دیگران_ بازی با گربش:|_مسخره کردن دیگران_زدن در گوش دیگرانXD_ولگردی در اینترنت+_+_کامنت دادن با نام ناشناس@_@
تنفرات:ضایع بشه:| _ یکی برو رو مخش_ با یکی هم صحبت شه و افراد پرحرف(منو که نمیگی0-0)_ معلما_درس_کارای حوصله سر بر_ادمای زاخارت و پر ادعا:|_اونایی که فک میکنن شاخن_ادمایی که تو کارش فوضولی میکنه(اینو دیگه متمعنا با من نی0-0)_لوس بازی0_0
خانواده:گربه جانش:/
یه شخصیتی هس که دوسش دارم*0*
اگه میشد تو رمان میوردمش ولی نمیشه=__=
هعی روزگار+_=
های0^0
خیلی وقته پست نبزاشتم._.
اصن تازگیا خیلی کم پست شدم:|~
چنگده شما بزرگ شدید D:
امروز تو مدرسه جشن سپاسگزاری از سازندگان مدرسه0-0(+همون خیرین) داشتیم0-0
ینی کلا همه ساکت و اروم یه گروهی این وسط هی کرکر میخندیدن0-0
و قابل وجهه اون گروه ما بودیم:|×
وارد مدرسه که شدیم یهو به صفمون کردن=.= بعدش اسفندو گلاب و ابو اینا0-0
کوچه تنگه بله خیر قشنگه بلهXD
دس به زلفاش نزنید مراوی رنگه بلهXD
بعد دیدیم یه 9 تا مرد ریختن تو مدرسه0-0 یه پیرمرد با موهای زمان شاه:/ یه پیرمرد گوگلی چاق^-^(از ادمای چاق خوشم میاد:| ) یه مرد کچل که کلش برق میزد._. یه با ابروهای مصر:~| 3 تا دیگه9_9 یه مرد با کاپشن هشدار برای کبرا 11 >:} یه مرد معمولی0-0و یه مرد مولودی خوان8_8
بعدش سرود گزاشتن خوندیم0-0 وسپس وارد نماز خانه ی مدرسه@_@ محل حجوم جوراب های خوش بو#_______# شدیم._.
گفتن کفشاتونو تو کارگاه وا کنید:| مام پریدیم اول D: دیدم جا منو نگرفتن:| خودم جامو باز کردمXD سپس با دوستان سوژه پیدا میکردیم بخندیم:/ به یکتا گفتم پیرمرده چه گوگولیه^-^ مموهای سفید خنده ی گرم با یه وجب شکم^-^ یکتام ری اکشن جالبی داد:| XD اینم شد ری اکشن؟:|
بعدش یه زره دکلمه و اینا خوندن رفتن 3 ساعت سخرانی کردن@__@ بعدش اون پیرمرد گوگولیه اومد^-^ خنده هاش خیلی بامزه بود^-^ حالا بماند یکتا و بر و بچ همچنان XDمیکردند:| پیرمرده خیر بود:> میگن کل مدرسه رو اون ساخته. بعدشم که چند نمونه از کارایی که طی سال تحصیلی انجام شده رو نمایش دادن0-0 فقط اونجایی که کاشی های دسشویی رو عوض کردنXDپ.ن شوژه پیدا کردنمون حرف نعره:|
سپس به چند تا که تو طرح خارزمی مقام استانی اوردن جایزه دادن. و بعدم رفتن0-0 یه عروسک نمدی دادن^-^ خیلی قشنگ بود^-^ اما مولودی خونه موند:} هی میخوند ما هم دس میزدیمXD سمیرا سوت میزد من رفتم سوت بزنم دیدم صدای خروس میدم به جای سوت=_= تصمیم گرفتم همون دستو بزنم:×
بعدشم رفتیم کلاس فهمیدیم دیگه خبری از امتحان عربی نیع:}تخته هوشمندمون خراب بود بچه ها رفتن یه ماسماسک جوریدن اوردن:> منم فلش سمرا رو گزاشتم دیدم اهنگ یوسف پیامبر داره:/ از ستایشو گزاشتم :| اونم غیر مجاز بود=_= پس کلا یوسف پیامبر گوش دادیمXD
بعدشم تند تند رفتیم پایین پله هارو تو حیاط همو موش اب کشیده کردیم=_= سردمون شد:| اومدیم تو کلاس رو تخته اثار هنری کشیدیم:× بعدشم عروسک سزطانی ستایشو قاپیدیم پرت میکردیم :×
اینم از امروز:× روز خیس+_+ و باحالی بود:> و کاملا عادی:× پون هوا پاییزی شده ها:>
یو~.~
امروز شاهد کرم ریزی بر و بچ هایکو هنگام عکس گرفتن میباشید0-0
از تو بعید بود:|
تو مغز متفر تیم بودی:|
و نکته ی دوم:
چرا کاگیاما اینقدره شلغمه تو عکس؟._.
و نکته ی سوم:
دمپایی پاشونه؟؟0__0
کنما و هیناتا یهویی:| اونارو هم ولدشXD
کلا اینا همه امروز رفتن تو جلد شیطون._.
یا پیغمبر 0_0
این چه نوع ژسته؟.___.
به قول مامانبزرگم این جلف بازیا چیه مرد گندع؟:/
و اینم که اینه.-.
ازین کارا بکنید با دوستاتون-.-
خعلی حال میدع-.-
من هیچ مسئولیتی بعدش به عهده نمیگیرم-.-
جانعه^^
های مینا=))
همانطور که ملاحظه میکنید امروز با یک گزارش دیگر مهمان نگاه های گوهربارتان هستیم
امروز رفتم نونوایی سر کوچه با این تصویر برخورد کردم:||
من: .___.
زری شیطان صفت: زری برو دوتا بخوابون تو گوش دازای>:)):|
زری فرشته صفت:| : زری! نگاشون کن چه مظلومانه ایستادن الهی زری فداشون
خودم:/ : ببین! این بهترین سوژه برای پس گزاشتنه:// بجمب که دیگه هیچی به این ایکیوی طلاییت نمیادا:/
و این شد که این عکس گرفته شد:/
اتسوشی جان بی زحمت نوشابه و پیتزا اوردی یه دونی اسنکم برا من کنار بزار
دازای جان تن لشت را ننداز روش:/
و چویا جان قد قد نکن
اثری از زری دس:/
جانه
یو~.~
بیایید افتخار نمایید0-0
شمال ما بین المللی شد-.-!
برو بچ سگ های ولگرد بانگو نیز رفتن شمال0.0
هله هله مالی:} و هله هله مالی.-.
من نیز از البوم دازای اینارو کش رفتم براتون اوردم>:}
هار های های هاااار>:)
بپا برق عینکشون چشاتونو کور نکنه~0~
خب خب به اولین عکس پیدا شدع توجه میکنیم-.-
رانپوع رو که بیخی بزارید لیمونادشو بنوشه:|
دازایم برامون ژست گرفته~.~
تانیزاکی هم که هندونه اورده با اتسوشی نوش جان کنن رو هم بیخی-.-
قشنگ من برام سوال شده کیدا اون پشت داره چی کار میکنه؟._.
اتوسوشی خوشمزس؟._.
پ.ن:دازای کلا حال و هوای عکس گرفتنش اومده XD
چویا لباس گل گلیت منو کشتهXD
اکوتاگاوام که در تنهایی خویش-.-
به نظر عجیب نیس دازای اینجا تو عکس نی؟:|
وایسید0_0
*روی نقطه ی پشتی زوم میکند*
اتوسوشی به چی خیره شدع؟:/
دوباره جو دازایو گرفته یا پیغمبر0__0
و اینم سلفی ایشون و اوشون-.0
چین چین ا چویا:|
جون جون مادرت:|
اینجوریب بیرون نیا مینت*-*
بسنی میخوری نامرد؟-_-
منم موخوام:|
خوب تا کش رفتنای عکس ها ی(چی شد؟._.) دیگر خدافس-.-
آیون خانوما+_+
گفته باشم+__+
بنده نیز رهسپار گشتم به میهن بلاگ^-^
و بابتش از یه نفر خیلی خیلی خیلی ممنونم^-^
میهن بلاگ!
همانجایی که قالب های ناز داره آی بله*-*
جوجه خرگوش به پایش خار داره آی بله؟:/
خلاصه که هار های هایXD
نمیدونم منتقل کنم یا نه=)
ولی شاید بکنم0_0
اسمشم گزاشتم دبیرستان انیمه#_#(مسخره نکن داداش:|)
شایدم عوض م+_+
عکس زیرو بکلیک :>
چون عکسی زیر نیس عکس بالا رو بکلیک.__.
و بازم ازون نفر تشکر میکنم ^^
یه دنیا ممنون*-*
نام: کن
نام خانوادگی:ایتو
قد:170
وزن:50._.
رنگ چشم :سبز
رنگ مو:قهوه ای
ویژگی های اخلاقی:
خیلی رک هس._. همیشه بیخیاله:| اگه یکی فوحششم بده اعصابش خورد نمیشه قط اروم میزنه در گوششXD هیچ وقت حال و حوصله ی هیچ کاریو نداره`همیشه میخوابه و خیلی تنبله:| حوصله ی هیچ کسو هیچ چیزیو نداره:/ اگه کسی باهاش مخالف باشه بازم میزنه در کوششXD یه گربه داره به اسم یو و تنها با اون دوسته:| اصلا اجتماعی نی+__+ بی روح و سرده برا هیچ چیزیم زوغ نمیکنه:|
رنگ مورد علاقه:سیاه(سلیقرو عشقه*0*)
بهترین دوست: هیچکی به جز گربش._.(منم حسابم؟0-0)
علایق:موزیک_ خواب:| _ متلک گفتن_ ضایع کردن دیگران>:))_لقب گزاشتن رو دیگران_ بازی با گربش:|_مسخره کردن دیگران_زدن در گوش دیگرانXD_ولگردی در اینترنت+_+_کامنت دادن با نام ناشناس@_@
تنفرات:ضایع بشه:| _ یکی برو رو مخش_ با یکی هم صحبت شه و افراد پرحرف(منو که نمیگی0-0)_ معلما_درس_کارای حوصله سر بر_ادمای زاخارت و پر ادعا:|_اونایی که فک میکنن شاخن_ادمایی که تو کارش فوضولی میکنه(اینو دیگه متمعنا با من نی0-0)_لوس بازی0_0
خانواده:گربه جانش:/
یه شخصیتی هس که دوسش دارم*0*
اگه میشد تو رمان میوردمش ولی نمیشه=__=
هعی روزگار+_=
های0^0
خیلی وقته پست نبزاشتم._.
اصن تازگیا خیلی کم پست شدم:|~
چنگده شما بزرگ شدید D:
امروز تو مدرسه جشن سپاسگزاری از سازندگان مدرسه0-0(+همون خیرین) داشتیم0-0
ینی کلا همه ساکت و اروم یه گروهی این وسط هی کرکر میخندیدن0-0
و قابل وجهه اون گروه ما بودیم:|×
وارد مدرسه که شدیم یهو به صفمون کردن=.= بعدش اسفندو گلاب و ابو اینا0-0
کوچه تنگه بله خیر قشنگه بلهXD
دس به زلفاش نزنید مراوی رنگه بلهXD
بعد دیدیم یه 9 تا مرد ریختن تو مدرسه0-0 یه پیرمرد با موهای زمان شاه:/ یه پیرمرد گوگلی چاق^-^(از ادمای چاق خوشم میاد:| ) یه مرد کچل که کلش برق میزد._. یه با ابروهای مصر:~| 3 تا دیگه9_9 یه مرد با کاپشن هشدار برای کبرا 11 >:} یه مرد معمولی0-0و یه مرد مولودی خوان8_8
بعدش سرود گزاشتن خوندیم0-0 وسپس وارد نماز خانه ی مدرسه@_@ محل حجوم جوراب های خوش بو#_______# شدیم._.
گفتن کفشاتونو تو کارگاه وا کنید:| مام پریدیم اول D: دیدم جا منو نگرفتن:| خودم جامو باز کردمXD سپس با دوستان سوژه پیدا میکردیم بخندیم:/ به یکتا گفتم پیرمرده چه گوگولیه^-^ مموهای سفید خنده ی گرم با یه وجب شکم^-^ یکتام ری اکشن جالبی داد:| XD اینم شد ری اکشن؟:|
بعدش یه زره دکلمه و اینا خوندن رفتن 3 ساعت سخرانی کردن@__@ بعدش اون پیرمرد گوگولیه اومد^-^ خنده هاش خیلی بامزه بود^-^ حالا بماند یکتا و بر و بچ همچنان XDمیکردند:| پیرمرده خیر بود:> میگن کل مدرسه رو اون ساخته. بعدشم که چند نمونه از کارایی که طی سال تحصیلی انجام شده رو نمایش دادن0-0 فقط اونجایی که کاشی های دسشویی رو عوض کردنXDپ.ن شوژه پیدا کردنمون حرف نعره:|
سپس به چند تا که تو طرح خارزمی مقام استانی اوردن جایزه دادن. و بعدم رفتن0-0 یه عروسک نمدی دادن^-^ خیلی قشنگ بود^-^ اما مولودی خونه موند:} هی میخوند ما هم دس میزدیمXD سمیرا سوت میزد من رفتم سوت بزنم دیدم صدای خروس میدم به جای سوت=_= تصمیم گرفتم همون دستو بزنم:×
بعدشم رفتیم کلاس فهمیدیم دیگه خبری از امتحان عربی نیع:}تخته هوشمندمون خراب بود بچه ها رفتن یه ماسماسک جوریدن اوردن:> منم فلش سمرا رو گزاشتم دیدم اهنگ یوسف پیامبر داره:/ از ستایشو گزاشتم :| اونم غیر مجاز بود=_= پس کلا یوسف پیامبر گوش دادیمXD
بعدشم تند تند رفتیم پایین پله هارو تو حیاط همو موش اب کشیده کردیم=_= سردمون شد:| اومدیم تو کلاس رو تخته اثار هنری کشیدیم:× بعدشم عروسک سزطانی ستایشو قاپیدیم پرت میکردیم :×
اینم از امروز:× روز خیس+_+ و باحالی بود:> و کاملا عادی:× پون هوا پاییزی شده ها:>
یو~.~
امروز شاهد کرم ریزی بر و بچ هایکو هنگام عکس گرفتن میباشید0-0
از تو بعید بود:|
تو مغز متفر تیم بودی:|
و نکته ی دوم:
چرا کاگیاما اینقدره شلغمه تو عکس؟._.
و نکته ی سوم:
دمپایی پاشونه؟؟0__0
کنما و هیناتا یهویی:| اونارو هم ولدشXD
کلا اینا همه امروز رفتن تو جلد شیطون._.
یا پیغمبر 0_0
این چه نوع ژسته؟.___.
به قول مامانبزرگم این جلف بازیا چیه مرد گندع؟:/
و اینم که اینه.-.
ازین کارا بکنید با دوستاتون-.-
خعلی حال میدع-.-
من هیچ مسئولیتی بعدش به عهده نمیگیرم-.-
جانعه^^
های مینا=))
همانطور که ملاحظه میکنید امروز با یک گزارش دیگر مهمان نگاه های گوهربارتان هستیم
امروز رفتم نونوایی سر کوچه با این تصویر برخورد کردم:||
من: .___.
زری شیطان صفت: زری برو دوتا بخوابون تو گوش دازای>:)):|
زری فرشته صفت:| : زری! نگاشون کن چه مظلومانه ایستادن الهی زری فداشون
خودم:/ : ببین! این بهترین سوژه برای پس گزاشتنه:// بجمب که دیگه هیچی به این ایکیوی طلاییت نمیادا:/
و این شد که این عکس گرفته شد:/
اتسوشی جان بی زحمت نوشابه و پیتزا اوردی یه دونی اسنکم برا من کنار بزار
دازای جان تن لشت را ننداز روش:/
و چویا جان قد قد نکن
اثری از زری دس:/
جانه
یو~.~
بیایید افتخار نمایید0-0
شمال ما بین المللی شد-.-!
برو بچ سگ های ولگرد بانگو نیز رفتن شمال0.0
هله هله مالی:} و هله هله مالی.-.
من نیز از البوم دازای اینارو کش رفتم براتون اوردم>:}
هار های های هاااار>:)
بپا برق عینکشون چشاتونو کور نکنه~0~
خب خب به اولین عکس پیدا شدع توجه میکنیم-.-
رانپوع رو که بیخی بزارید لیمونادشو بنوشه:|
دازایم برامون ژست گرفته~.~
تانیزاکی هم که هندونه اورده با اتسوشی نوش جان کنن رو هم بیخی-.-
قشنگ من برام سوال شده کیدا اون پشت داره چی کار میکنه؟._.
اتوسوشی خوشمزس؟._.
پ.ن:دازای کلا حال و هوای عکس گرفتنش اومده XD
چویا لباس گل گلیت منو کشتهXD
اکوتاگاوام که در تنهایی خویش-.-
به نظر عجیب نیس دازای اینجا تو عکس نی؟:|
وایسید0_0
*روی نقطه ی پشتی زوم میکند*
اتوسوشی به چی خیره شدع؟:/
دوباره جو دازایو گرفته یا پیغمبر0__0
و اینم سلفی ایشون و اوشون-.0
چین چین ا چویا:|
جون جون مادرت:|
اینجوریب بیرون نیا مینت*-*
بسنی میخوری نامرد؟-_-
منم موخوام:|
خوب تا کش رفتنای عکس ها ی(چی شد؟._.) دیگر خدافس-.-
درباره این سایت